مستشرق «رونلدسن» بعضی از مجالس امام
جعفر صادق علیهالسّلام با شاگردانش را برای ما این طور تصویر مینماید: «از
توصیفی که ما از امام جعفر صادق دربارۀ اکرام و پذیرائی او از میهمانانش در
بستان جمیل و زیبایش در مدینه خواندهایم، و از روی آوردن مردم به وی با
وجود اختلاف مذهبهایشان، به دست آوردهایم؛ این طور برای ما آشکار میگردد
که: دارای مدرسهای شبیه مدرسۀ سُقْراطِیَّه بوده است، و شاگردانش با تقدّم
در دو علم «فقه» و «کلام» و پیشرفتشان در این دو فن، با اختلاف زیادی، گوی
فضیلت و برتری را از همگنان ربودهاند. تنها دو تن از تلامذۀ او «ابوحنیفه و
مالک» بودند که بعد از آن، بزرگ مذاهب فقهی گشتند.» آری، علم در ایّام حضرت صادق علیهالسّلام
بیشتر از حد تصوّر انتشار پیدا کرد و شیعیانش، از هر راه و کوره جادّه و
عقبههای دور و دراز، به سوی وی میشتافتند. حضرت به همۀ ایشان با خوشروئی
إقبال مینمود و با
انس
و محبّت به آنان، برای آنها و همه ی مردم، راه میگشود. در تربیت آنها،
محلّی خالی بجای نمیگذاشت، و از دقایق حکمت و حقایق امور سیراب و سرشارشان
میکرد. به طوری که أبوالفتح شهرستانی در کتاب «مِلَل و نِحَل» بدین مهم
اعتراف کرده است: «و او دارای علمی فراوان در امور دین
بود، و دانش و درایتی کامل در حکمت، و زهد بلند مرتبهای در دنیا، و
وَرَع و خودداری تامّ و تمامی از شهوات.مدّتی در مدینه اقامت کرد، و شیعیان و
منتسبین به خود را از علم خود بهرهمند ساخت و بر خاصّان خود، اسرار علوم
را إفاضهکرد.
پس از آن داخل عراق شد و مدّتی در آنجا درنگ نمود و به هیچ وجه متعرّض
امر سلطنت نشد و با احدی در امر خلافت منازعه ننمود.»